هلیا جون ، نفس مامان و باباهلیا جون ، نفس مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه سن داره

***هلیا جون ، نفس مامان و بابا***

یه سوتی سنگین و هلیا به روایت تصویر

سلام دوستای گلم ، حالتون چطوره نی نی ها خوبه ن ؟ هلیا که خیلی شیطون شده ، توی این دو سه هفته ای که نبودم اینقده بلا سرم آورده که نگو اول اینکه به مای بیبی حساسیت پیدا کرد و کل تپل مبارک ریخت بیرون انگار که آب جوش ریخته بودن روش . هنوز هم اثراتش مونده بعد دو هفته . یکی گفت کالاندولا ، یکی گفت بتامتازون ، یکی هم پماد آلفا رو پیشنهاد داد . هیچکدوم تاثیر نداشت . بالاخره پماد پیشگیری از سوختگی آردن به دادم رسید . همیشه استفاده میکردم ولی از وقی حساسیت پیدا کرده بود گذاشته بودم کنار . از اون به بعد واسه ش مولفیکس میگیریم ، پوشک خوبیه ولی یکی دو ساعت که پاشه روی پوشک پرز میشه . شاهکار دوم هلیا اینه که دیگه شیر نمیخورد کلی اذیت کرد...
29 ارديبهشت 1393

تولدت مبارک محمد سجاد عزیز

هلیای مامان ، بالاخره محمد سجاد جونی هم به دنیا اومد.یه نی نی ناز و خوشگل . به مامان و باباش تبریک میگم ، ایشاا... خدا محمد سجاد عزیز رو واسه شون حفظ کنه و همیشه سایه شون بالا ی سر نی نی خوشگله باشه . و دعا میکنم خدا به همه مامانای منتظری که عاشق نی نی هستن یه نی نی ناز و خوشگل بده . اینم عکس محمد سجاد ناناز ، بگو ماشاا...   ...
19 ارديبهشت 1393

عذر خواهی از دوستای جون جونیم

سلام دوستای گلم ، نی نی ها خوبه ن؟ خیلی شرمنده م که نتونستم هفته پیش به نی نی دخمل پسرا سر بزنم . راستش از صبح میرفتم خونه مامانم ، هلیا پیش مامانم میموند  و من میرفتم کلاس . نهارهمسری میومد و  اونجا بودیم و دوباره غروب هم میرفتم کلاس . تا می اومدیم خونه میشد ساعت 8 . دیگه خودتون میدونین که اون موقع وقته شامه و خوابوندن هلیا نفس . راستی خیلی شرمنده م که نظرات سری قبل رو بدون جواب تایید کردم ، به خدا از تک تکتون خجالت میکشم . ایشاا... جبران میکنم همه تون رو دوست دارم . دلم واسه تون خیلی تنگیده . 25 اردیبهشت آزمون دارم ایشاا... بعدش یه خرده سرم خلوت میشه . راستی یه عالمه بافتنی یاد گرفتم ، سوا...
19 ارديبهشت 1393

سه ماهگی نفسم

دختر خوشگل مامان ، سه ماهگیت مبارک نفسم الهی دورت بگردم که  داری روز به روز بزرگتر میشی . خانومی شدی واسه خودت الهی قربونت برم از کجا بگم مامانی ، که با وجود تو دیگه هیچ روزمون شبیه دیروز نیست . خیلی کم دراز میکشی ، فقط کافیه تا من وبابایی دستاتو بگیریم فوری میشینی و بعدش اصرار داری که راه بری . امشب کلی با بابایی راه رفتی عشقم . ولی هنوز واسه راه رفتن خیلی زووووووووووووده گلم . فدات شم که درست و حسابی نمیتونی پاهاتو روی زمین بذاری . خوابت کم کم داره تنظیم میشه . شبا تقریبا 10 میخوابی تا صبح دو بار واسه شیر بیدار میشی یه بار تقریبا 3 و یه بار هم 6 . میخوابی تا ساعت 8 . بعدش بیدار میشی و کلی بازی میکنیم . ...
8 ارديبهشت 1393

یه عالمه عکس از هلیا نفس

سلام دختر ناز مامان ، من امروز اومدم با یه عالمه عکس . چون عکسات زیاده میذارم توی ادامه مطلب واسه ت . دوست دااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارم.بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس           مامانی اینجا رفتیم خونه عزیز و اونجا عکس گرفتیم دو تا عکس اول کلا خواب بودی ولی بعد از یه گشت و گذار تقریبا دو ساعته وقتی برگشیم خونه عزیزشون قیافه ت شده بود دوتا عکس بعدیش         هلیا جون ، نفس مامان و بابا تا این لحظه ، 2 ماه و 18 روز و 5 ساعت و 45 دقیقه و 27 ثانیه سن دارد   وقتی نمیخندی بابایی مجبوره اینجوری بخندونتت هل...
2 ارديبهشت 1393
1